توانایی بالقوه فناوری
- بهدست: Admingfars
- دستهبندی: عمومی خبری
توانایی بالقوه فناوری را به منظور تحول در فرایند یادگیری و یاددهی
بی اف اسکینر (1954) از جمله اولین کسانی بود که توانایی بالقوه فناوری را به منظور تحول در فرایند یادگیری و یاددهی پیش بینی کرد. در واقع اسکینر از جمله روشنفکرانی بود که معتقد بود ماشینها قادر به تدریس و آموزش هستند. بنابراین اولین ماشین تدریس خود را در سال 1950 ساخت. این ماشین تدریس، یکی از کاربردهای اولیه اصول مربوط به شکلدهی رفتار (تقویت رفتار های ساده به منظور ایجاد رفتارهای پیچیده) بود. استفاده از ماشینهای تدریس، مستلزم آن است که دانشآموزان از طریق مجموعهای از گامهای کوچک آموزشی به یادگیری بپردازند. این گامهای کوچک با نظمی تقریباً تجویزی مرتب شدهاند تا دانشآموزان به سؤالهایی پاسخ دهند که برای تمرین محتوای آموختهشده، لحاظ گردیدهاند. این گامها بر اساس دانش قبلی شاگرد تنظیم شدهاند، به طوری که هر گام معلومات جدیدی به دانستههای قبلی شاگرد اضافه میکند. ارائه پاسخ صحیح به این سؤالها این امکان را برای دانشآموزان فراهم میکند تا به قاب بعدی در آموزش حرکت کنند. اگر دانشآموزان به سؤالها پاسخ اشتباه دهند، باید قابهای آموزشی مربوطه را مجدداً مطالعه کنند. کار اسکینر بر روی ماشینهای تدریس منجر به بر انگیختن تحقیقات بسیاری شد. امروزه کارهای اسکینر در زمینه آموزش برنامهای مؤلفه مهمی در موفقیتهای برنامههای یادگیری مبتنی بر رایانه و دستگاه های موبایل هستند. ماشین تدریس اسکینر اساس یادگیری سیار یا استفاده از فناروی های موبایل در کلاس درس را تشکیل می دهد. اگر چه ماشین تدریس اسکینر توجه بسیاری را بر انگیخت، اما این وسیله به طور گستردهای توسط مربیان پذیرفته نشد. به هر حال ایده ماشینهای تدریس به آموزش برنامهای شده منجر شد که اکنون اساس استفاده از فناوری (رایانه ها و دستگاه های موبایل) در کلاس درس را تشکیل می دهد.
در طی نیم قرن گذشته با توسعه رایانه ها و کوچکتر و کارامدتر شدن و راحتی استفاده از آن ها، این وسایل به صورت فزاینده ای به کلاس های درس راه یافتند. در دهه 1960 بود که رایانه ها وارد مدارس شدند. از این وسایل بیشتر به دو منظور استفاده شد: ابتدا برای ذخیره داده های مربوط به دانش آموزان مانند نمرات و سوابق تحصیلی و سرانجام برای استفاده آموزشی توسط دانش آموزان. این روند استفاده از رایانه ها در اوایل دهه 1980 با ورود اپل 2 به بازار تغییر یافت. قبل از ورود این رایانه ها به بازار، این رایانه های بزرگ بودند که در مدارس حضور داشتند؛ هر چند خیلی متداول نبودند. اپل 2 اولین رایانه ارزان قیمت بود. بنابراین این ریانه ها به عنوان اولین رایانه های شخصی به راحتی توسط افراد مختلف پذیرفته شدند. اپل 2 به عنوان رایانه ای برای همه و نه صرفا برای سرگرمی یا محیط های کاری معرفی گردید. کار با رایانه اپل 2 بسیار راحت بود و هر کسی می توانست با آن کار کند؛ و این موضوع باعث شد که به صورت گسترده ای به وسیله بازارهای آموزشی پذیرفته شود. تا اواسط دهه 1980 رایانه اپل 2 بر محیط های آموزشی مقطع دبستان مسلط بود. در دهه 1980 استفاده رایانه در برنامه درسی محدود به نحوه کار با رایانه مانند زبان های برنامه نویسی و بازی رایانه ای بود؛ و کمتر از آن ها برای دیگر موارد آموزشی استفاده می شد.
تا سال 1990 بیشتر کلاس ها در سراسر ایالات متحده به نوعی به رایانه دسترسی داشتند، و استفاده از آن ها به منظور تقویت و پشتیبانی از فرایند یادگیری و یاددهی تا اواخر دهه 1990 ادامه یافت. استفاده از رایانه در آموزش برای دانش آموزان نوعی تجربه یادگیری خودآهنگی (یادگیری براساس سرعت و علاقه خود یادگیرنده) فراهم می آورد. در این نوع آموزش هر تجربه یادگیری به وسیله مجموعه ای از راهنمایی ها، پرسش ها، پاسخ ها و مسیرهای مشابه دنبال می شد. به صورت خلاصه در این نوع تجربه یادگیری هیچ گونه سفارشی سازی وجود نداشت و در حقیقت تنها مجموعه ای از گام ها و مراحل شخصی سازی شده وجود داشت. همچنین از بازخورد فوری استفاده شد. در این دوران، رایانه از CD ها استفاده می کردند و با رشد و انتشار محصولات مایکروسافت در طول دهه 1990 (ازجمله انتشار ویندوز 95 و یندوز 98) و بلوغ صنعت نرم افزاری و سخت افزاری، رایانه ها در کلاس درس متداول و معمول گشتند. در آن زمان نوآوری های تکنولوژیکی بر روی اتصال کلاس های درس به اینترنت هنوز بسیار جدید بود. در این زمان وب جهان گستر (WWW) یا اینترنت به منظور استفاده در خانه و ادارات هنوز در حال رشد و توسعه بود. بنابراین دولت سعی کرد بر روی متصل کردن دانش آموزان به اینترنت و همچنین آموزش مهارت های تکنولوژیکی هدایت کند.
تا اوایل سال 2010 –هنگامی که اپل تبلت خود یا آیپد را بیرون داد-رایانه های رومیزی یا دستکتاپ، لپ تاپ ها و نوت بوک ها رایج ترین فناوری ها استفاده شده توسط مدارس بودند. ویژگی هایی همچون صفحه لمسی، قابلیت حمل، وای فای و واسط کاربری ساده و بصری، آیپد را به یک بازیگر اصلی در فرایند یادگیری یادگیری تبدیل کرده است. پس از آیپد شرکیت اپل این تبلت های شرکت های رقیبی چون سامسونگ و … بودند که بر روی سیستم عامل اندروید روانه بازار شدند. به تدریج، تبلت ها بازار را از لپ تاپ ها و بخصوص نوت بوک ها گرفتند و در اوایل سال 2013، شرکت های Acer و Asus، دو تولید کننده نوت بوک به طور رسمی تولید محصولات خود را خاتمه دادند.
با وجود اینکه امروزه رایانه ها و تبلت ها در همه جنبه های زندگی ما نفوذ کرده اند و به گونه ای که تصور زندگی بدون آن سخت می باشد، آیا دستگاه های موبایل به اندازه رایانه ها در آموزش تغییری اساسی ایجاد کرده اند؟ آیا آن ها برای بهبود فرایند یادگیری و یاددهی استفاده می شوند یا اینکه صرفا ابزارهای جدیدی هستند که که به روش های قدیمی استفاده می شوند؟ با نگاهی به 60 سال گذشته فناوری های رایانه و آموزش، ما یک الگوی تکراری را می بینیم. در گذشته اعتقاد به این بود که هر فناوری پیشرفته ای تمام مسایل آموزشی را حل خواهد کرد. کاملا واضح است که این وعده برآورده نشده است! زیرا با وجود اینکه رایانه ها تا حدودی در ساختارهای موجود گنجانده شده اند، اما تاثیر آن ها به اندازه دیگر فناوری ها مانند فناوری های موبایل نبوده است. مزایایی که یادگیری سیار ارائه می دهد- همچون شخصی سازی آموزش، یادگیری در حال حرکت، محیط های یادگیری جدید و …-شانسی را برای تحول در سیستم آموزشی ارائه می دهد. در حقیقت ما در حال وارد به دوران جدیدی از فناوری های موبایل هستیم. ما اعتقاد داریم فناوری سیار با پیاده سازی هوشمندانه و با برنامه و سیاست ها و قوانین باز و منعطف می تواند فرایند یادگیری و یاددهی را بهبود بخشد.
بدون دیدگاه